زمانی که پدر و مادر با یکدیگر زندگی میکنند نگهداری بر عهدهی هر دوی آنها است. اما وقتی که پدر و مادر جدا از یکدیگر زندگی میکنند، نگهداری از فرزندان تا ۷ سالگی با مادر و بعد از آن با پدر است. چه این فرزندان دختر باشند یا پسر.
حضانت مخصوص کودکان است و با رسیدن به سن بلوغ یعنی در پسران ۱۵ سال تمام قمری و در دختران ۹ سال تمام قمری، پایان مییابد و بعد از این سن، خود کودک حق دارد انتخاب کند که با پدرش زندگی کند یا با مادرش؛ که در هر صورت تأمین مخارج زندگی با پدر خواهد بود. چرا که نفقه کودکان به عهده پدر است و چه این پدر حضانت را به عهده داشته باشد یا این که حضانت بر عهده مادر باشد، موظف به پرداخت نفقه است. نفقه شامل مسکن، خوراک، پوشاک و نیازهای درمانی برای کودک است. در صورت خودداری از پرداخت نفقه در صورتی که توانایی پرداخت را داشته باشد، این عمل او، جرم بوده و در صورت شکایت حسب رای دادگاه، به حبس از بیش از شش ماه تا دو سال محکوم میشود.
بعد از هفت سالگی اگر در این خصوص اختلافی بین والدین به وجود بیاید، دادگاه با رعایت مصلحت کودک تعیین میکند که چه کسی حضانت او را بر عهده بگیرد. حتی در جایی هم که یکی از والدین صلاحیت نگهداری از طفل را نداشته باشد مثلا به علت بیماری یا اعتیاد یا مشکلات روانی و… باز هم دادگاه تعیین میکند که حضانت را چه کسی به عهده بگیرد و امکان تغییر صاحب حق حضانت از سوی دادگاه وجود دارد.
حالا سوالی که ممکن است در اینجا پیش بیاید این است که اگر پدر و مادر کودک از هم جدا شده باشند و حضانت کودک با یکی از آنها باشد آیا طرف دیگر، حق ملاقات با کودک را دارد یا خیر؟
پاسخ این است که در صورتی که به علت طلاق یا به هر علت دیگر پدر و مادر کودک در یک منزل سکونت نداشته باشند، هر یک از والدینی که طفل تحتحضانت او نیست، حق ملاقات و دیدار با طفل خود را دارد و والدین کودک میتوانند در مورد زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوط به آن با یکدیگر توافق کنند. در صورتی که میان آنها اختلاف وجود داشته باشد، دادگاه خانواده، تکلیف این موارد را معیّن میکند؛ بنابراین هر یک از والدین حق دارند که در فاصلهی زمانی معین، با کودک خود ملاقات کنند. معمولاً دادگاهها با توجه به سن طفل و وابستگیهای عاطفی، ساعات یا یک روز یا دو روز از آخر هفته را به این کار اختصاص میدهند و گفته میشود ملاقات بیش از این با شخصی که حضانت را به عهده ندارد، صحیح نیست چرا که باعث اختلال در حضانت و دوگانگی در تربیت کودک میشود.
اما نمیتوان به طور کلی پدر یا مادری را که حضانت به عهده او نیست، از ملاقات با فرزندش منع کرد چرا که این کار برخلاف قانون است. با این حال اگر ملاقات با پدر یا مادری که حضانت به عهده او نیست واقعاً برای کودک خطرناک باشد و موجب وارد شدن ضرر به او شود، دادگاه میتواند فواصلی را که برای ملاقات تعیین میکند، طولانیتر باشد و مثلاً به جای هفتهای یک بار، ماهی یک بار یا هر چند ماه یک بار تعیین کند یا ملاقات با حضور اشخاص دیگری انجام بگیرد.
البته زمانی که ملاقات با کودک، موجب ترس از به خطر افتادن جان او شود، و یا اینکه پدر یا مادر حالت خطرناک روانی داشته باشند، برای جلوگیری از صدمه به فرزند، میتوان با حکم دادگاه مانع از دیدار یکی از والدین که دچار چنین مشکلی هستند، با فرزندشان شد. همچنین اگر طفل مایل به ملاقات با یکی از والدین خود نباشد، اجرای احکام با دستور دادگاه اعمال حق ملاقات طفل را به تاخیر میاندازد تا با مشاوره خانواده شرایط روحی لازم برای طفل جهت ملاقات حاصل گردد.
به هم زدن نامزدی کلاهبرداری نیست
نکته بسیار مهم دیگر این است که نمی توان گفت دادن وعده ازدواج و دریافت هدایا یا اموال از طرف مقابل در دوره نامزدی، قطعا دلیلی بر «کلاهبرداری» و توسل به روش متقلبانه و فریب دادن طرف مقابل برای بردن اموال اوست. فرض بگیرید دو شخص با یکدیگر نامزد می شوند (وعده ازدواج می دهند) و یکی از این دو-فرق نمی کند زن یا مرد- به هر دلیل و بهانه ای از طرف مقابل به عنوان هدیه یا قرض یا حتی سرمایه گذاری در آینده، پولی دریافت کند و پس از آن، اعلام کند حاضر به ازدواج به طرف دیگر نیست. نمی توان قطعا گفت که این فرد کلاهبردار یا سارق یا فریب دهنده است. ممکن است به هزار و یک دلیل منطقی یا حتی غیرمنطقی و بهانه، کسی که نامزد کرده، نخواهند ازدواج کند. در این صورت هیچکس نمی تواند او را قانونا و شرعا ملزم به ازدواج کند. ولی نکته اصلی این است که طبیعتا باید برخی از اموال و هدایایی که دریافت کرده است در صورت درخواست طرفی که هدیه داده، به او پس بدهد. این که شرایط این هدایا و پس دادن آنها چیست، بحث مفصلی است که در دانستنی حقوقی دیگری به تفصیل بیان خواهد شد ولی نکته اصلی اینجاست که حتی در صورتی که هدایا یا اموال قرض گرفته را به هر دلیل منطقی یا غیرمنطقی و بهانه پس ندهد، باز هم دلیلی بر کلاهبردار و سارق بودن این فرد نیست.
پس چه زمانی می توان گفت طرف مقابل، با برقراری نامزدی و وعده ازدواج، واقعا کلاهبرداری کرده است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت در صورتی که دادگاه با مطالعه و بررسی همه دلایل و مدارک قانع شود این شخص با هدف و نیت کلاهبرداری و بردن مال دیگری، دست به مانور متقلبانه از قبیل صحنه سازی مثلا دارا بودن اموال یا موقعیت خاص، یا تحصیلات یا حتی هویت، اقدام به فریب آگاهانه طرف مقابل کرده و در نهایت، اموال او را به بهانه هدیه و سرمایه گذاری و قرض و امثال آن به یغما برده است، مرجع قضایی اقدام به پیگرد قانونی این فرد خواهد کرد. نمونه این قبیل مسایل را در صفحات حوادث رسانه ها بسیار می خوانیم که مثلا آقایی با صحنه سازی این که دارای اموال و املاکی است و پسر فلان شخصیت است سراغ خانمهای پولدار می رفته و با وجودی که ازدواج سابق خود را مخفی کرده، با برگزاری مراسم نامزدی، وعده ازدواج داده و در نهایت، دست به بردن اموال طرف مقابل زده است. یا برخی مجرمان زن که با وعده ازدواج و نامزدی، اقدام به بردن اموال آقایان می کنند و حتی این کار را پیشه خود قرار داده اند.
نکته پایانی هم این است که در صورتی که با مسایلی از این دست برخورد کردید پیش از آنکه اقدام به طرح شکایت یا دعوا در مرجع قضایی کنید، بهترین کار آن است که با یک فرد آگاه مانند وکیل یا مشاور خانواده مشورت کرده و از راهنمایی های حقوقی او بهره مند شوید.
تعطیلی ازدواج و طلاق امکانپذیر نیست، اما بر اساس پروتکلها دفاتر مشمول انجام وظایف خود هستند.
علی مظفری رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق با اشاره به پروتکلهای بهداشتی در دفترخانهها اظهار کرد: بر اساس پروتکلهایی که از سمت وزارت بهداشت ابلاغ شده، مراجعات بیشتر از ۶ نفر برای ثبت ازدواج ممنوع است.
وی ادامه داد: در دفتر خانه باید پروتکلهای بهداشتی رعایت شود. الزامی بودن ماسک برای پرسنل و افراد حاضر، ضدعفونی کردن سالن پس از هر مراسم و باز بودن درب و پنجره الزامی است.
بانوانی که پدرشان فوت میکند از همسر خود طلاق میگیرند تا از مزایای بیمه پدر بهره مند شوند غافل از اینکه با این اقدام همه حمایتهای قانونی موجود برای یک زن متأهل را از خود سلب میکنند و در معرض انواع آسیبها قرار میگیرند. این خطر زمانی جدیتر احساس میشود که بدانیم آمار داوطلبان چنین طلاقهایی رو به افزایش است و مقتضی اقدامات جدی از سوی مسئولان است. از آنجا که اگر یک خانواده پس از فوت پدر چندین دختر و نیز همسر در قید حیات داشته باشد، مستمری او بین بازماندگان، مساوی تقسیم میشود، اقدام یکی از دختران خانواده برای طلاق صوری و برقراری مستمری پدر نه تنها او را از حقوق قانونی زناشویی همانند ارث و مهریه محروم میکند، بلکه برای او در خانواده پدری نیز در مواجهه با سایر خواهران و نیز مادر در قید حیات مشکلات فراوانی ایجاد میکند، چون این اقدام او از سویی مستمری مادر را به نصف کاهش میدهد. همانطور که اشاره شد، این نوع از سوء استفاده از قوانین مرتبط با بیمه بر خلاف دیگر انواع سوء استفاده مثل تصادفهای ساختگی، آتش زدن داراییها و یا بیمه کارگران ساختمانی به مراتب خطرناکتر و خسارت بارتر است. علت مشخص آن نیز این است که افراد سوء استفادهکننده از این قانون، با این کار خود و خانواده خود را در معرض فروپاشی همیشگی قرار میدهند و زندگی مادی و معنوی خود را آلوده به درآمدی میکنند که شرعی متعلق به آنها نیست. جدا از اشکالات شرعی، نکته قابل تأمل ماجرا آنجایی است که بدانیم این پرداختیها نه از محل اعتبارات دولتی و حاکمیتی بلکه از محل اعتبارات مردمی و بیمه شدگانی پرداخت میشود که مصداق بارز حق الناس است.
فریب در ازدواج عبارت از گفتار و اعمال و رفتار متقلبانه و حیلهگرانهای که شخص به منظور گول زدن و اغفال طرف مقابل؛ خود را با ویژگیها و صفاتی دروغین و واهی که واقعیت ندارد یا با کتمان و مخفی کردن عیوب و ایراداتی معرفی میکند.
شکاری نمین درباره مصادیق فریب در ازدواج ادامه داد: باید با گفتار و اعمال مادی و ملموس همراه باشد، امور خلاف واقع و ادعاهای موهوم را دارای ظاهری واقعی جلوه داده و اعتماد طرف مقابل را به حقیقی بودن آنها جلب کند.
در اکثر موارد اعمال فریبنده و اقدامات متقلبانه برای اغفال طرف مقابل با صحنهسازیها و عملیات نمایشی همراه است، تا آن موضوع دروغین و غیر واقعی مطرح شده، مطلبی واقعی جلوهگر شود.
برای مثال یک مرد در بدو آشنایی با زن، خود را مدیرعامل یک شرکت تجاری معرفی میکند یا پسری که میخواهد دختری را مجذوب خود کند، با ارایه مدارک مجعول و تقلبی مثل مدرک تحصیلی دانشگاهی یا کارت شناسایی خود را دکتر یا مهندس یا دارای مدارج علمی سطح بالا معرفی میکند.
این حقوقدان اضافه کرد: یا برای مثال، دختری که موی سر ندارد یا صورت آبله رویی دارد با گذاشتن کلاه گیس و آرایش ماهرانه، خود را دختری زیبا و بدون عیب و ایراد به خواستگارش نشان میدهد.
شکاری نمین خاطرنشان کرد: مطابق نظریه اداره حقوقی قوه قضاییه، در صورتی که زوجه ازدواج کرده و طلاق گرفته باشد و در ازدواج بعدی موضوع را مخفی کند، از جمله موارد فریب در ازدواج تلقی میشود.
ملاک و میزان تشخیص فریب، عرف حاکم بر روابط اجتماعی است.
مجازات کیفری فریب در ازدواج
مطابق ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی(تعزیرات) مصوب سال۱۳۷۵چنانچه هریک از زوجین قبل از ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از ۶ ماه تا دو سال محکوم میشود پایه و اساس جرم مذکور فریب است.