کاهش جمعیت کیفری به عوامل زیادی بستگی دارد و اینطور نیست که با دستور بتوان آن را محقق کرد. تک تک افرادی که به عنوان شاکی وارد دستگاه قضائی میشوند در ذهن خود طرف دعوای خود را به زندان محکوم میکنند. پس یک قسمت کاهش جمعیت کیفری ریشه در فرهنگ ما دارد. یک قسمت آن هم در محاکم ما ریشه دارد، من که در این فرهنگ بزرگ شدهام و به دادگستری رفتهام، نگاهم زندانمحور است. یک قسمت دیگر آن ریشه در قوانین ما دارد. خیلی از قوانین ما مجازاتی که در نظر گرفته، مجازات حبس است؛ هرچند در این دو سال اخیر گامهای خوبی در بحث قانونگذاری برداشته شده است.
کاهش جمعیت کیفری موضوع تازهای در دستگاه قضائی است؟
در زمان ریاست اسبق هم این سیاست بوده و کاهش تعداد زندانیان موضوع جدیدی نیست. مرحوم هاشمیشاهرودی به این موضوع تأکید داشتند اما در این دوره با تصویب قانون کاهش مجازات تعقیب حبس و هم با ابلاغ سند تحول قضائی، کاهش جمعیت زندانیان تسریع مییابد. مخصوصاً اینکه در قوانین اخیرالتصویب و در برنامههای مدیریتی و سیاسیتهای رئیس قوه قضائیه شاهد هستیم که تبعیض قومیتی در کاهش تعداد زندانیان به هیچ عنوان وجود ندارد.
در عفو جدید تعداد قابل توجهی از محکومان حوادث آبان 98 و دهها دانشجوی زندانی آزاد شدند. آیا عفو این افراد پیامی دارد، مانند بارورسازی امید در داخل و ناامیدسازی مخالفان در خارج کشور؟
مواردی که مقام معظم رهبری به عنوان بالاترین مقام حقوقی و سیاسی با فاصله اندک از حوادث آبان 98 اعلام کردند و بعد از آن مواضع ریاست قوه قضائیه که بیان شد، این را القا میکند که منطقی در خصوص افراد بازداشت شده و زندانی وجود داشت و آن اینکه به شرایط ارتکاب جرم و افرادی که به دلیل آن جرمها به زندان رفتند توجه شد و این از لحاظ سیاستهای کیفری، بسیار مترقی محسوب میشود.
در این باره میتوان یک نگاه خشک داشت به کسی که در حال جرم است، مانند کسی که درختی را میشکند. اگر نگاه خشک ظاهرگرا داشته باشید ممکن است بگویید که تخریب عمدی محیط زیست جرم است و باید به زندان برود. ولی رسیدگی دقیق و صحیح اسلامی و رسیدگی منطقی این است که به انگیزههای آن فرد که این اقدام را انجام میدهد هم توجه کنیم. در خصوص حوادث آبانماه هم همین است. جرائمی ارتکاب یافت و تخریبهایی انجام شد و تجمعات غیرقانونی شکل گرفت و جرائم امنیتی و مخل نظم عمومی و حتی جرائم با شاکیهای خصوصی هم صورت گرفت؛ اما چون زمینهساز این جرائم تصمیمات عجولانه و بدون اطلاعرسانی قبلی دولت بود، لذا سیاست بر این شد که در حد امکان با این افراد با رأفت اسلامی برخورد شود.
در ارتباط با حق ملاقات با کودک، در وجود این حق برای پدر یا مادری که پس از طلاق، حضانت به او واگذار نشده تردیدی وجود ندارد و ماده 29 قانون حمایت خانواده مصوب سال 91 و سایر مواد قانونی مرتبط از جمله ماده 1174 قانون مدنی، این حق را برای والدین شناسایی میکنند؛ لکن ماده 29 قانون مذکور علاوه بر والدین، بستگان طفل را نیز در ملاقات با او ذیحق اعلام کرده است. با توجه به قرارگیری این ماده در فصل طلاق، این سوال مطرح میشود که آیا بستگان تنها در فرض طلاق والدین، حق ملاقات با طفل را دارند یا آنکه به غیر از این فرض، یعنی در صورتیکه والدین طفل صرفا جدا از یکدیگر زندگی میکنند یا آنکه اصلا طفل در خانواده و تحت حضانت والدین باشد هم، اقربا حق ملاقات با طفل را دارند. این مقاله برای پاسخ به این سوال، با روش کتابخانهای در پی اثبات این فرضیه است که حق ملاقات بستگان که عبارتند از اقربای نسبی طفل، مقید به فوت یا غیبت پدر یا مادر طفل بوده و به صورت مطلق و مستقل نیست مگر اینکه مطابق ماده 29 قانون مذکور بهطور استثنایی، وابستگی و مصلحت طفل، اقتضای ملاقات او را با اقربای خود داشته باشد.
نظر دستگاه قضا بر این است که آییننامه فعلی وکالت پاسخگوی نیازمندیهای امروز نیست و این آییننامه حتما باید متناسب با شرایط روز مورد بازبینی و بازنگری قرار گیرد و در این حوزه بارها گفتیم از نظرات حقوقدان و وکلا و به ویژه کانون های وکلا استقبال میکنیم و با حفظ استقلال آنها حتما این گام در آینده برداشته می شود.
اسماعیلی همچنین در پاسخ به سوال دیگری درباره نوسامات قیمت سکه افزود: متاسفانه بار اول نیست که نوسانات قیمت سکه اتفاق می افتد و در هر مرحله سعی کردیم وظایف درون و بیرون قوهای خود را انجام دهیم. در مرحله اول اعلام کردیم که در تقسط مهریه بانوان، میزان تعداد سکه هایی که برای پیش پرداخت و تقسیط در نظر گرفته شده، نیازمند تعدیل است. هم در دوره های گذشته این کار انجام شده و هم در دوره جاری انجام می شود.
وی اضافه کرد: به طور طبیعی متولی این حوزه بانک مرکزی است. ما به عنوان قوه قضائیه بخشی به عنوان مطالبه گری و بخشی به عنوان وظایف نظارتی و بخشی نیز به عنوان همکاری، آماده کمک هستیم. آنجایی که نیاز بوده وارد میدان شدیم و اخلالکران را محاکمه کردیم، آنجایی که نیاز بوده به کمک تعزیرات رفتیم، آنجایی هم که نیاز بوده سازمان بازرسی ورود کرده و مطالبه گری ها را انجام داده است.
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سوال دیگری درباره تاکیدات رئیس قوه قضائیه برای حمایت از سوتزنان فساد اظهار کرد: بارها اعلام کردیم که از آمران به معروف و ناهیان از منکر و از گزارش دهندگان فساد به دستگاه قضایی هم تقدیم و تشکر می کنیم و هم حمایت. از مطالبه گری هایی که اقشار مختلف جامعه به ویژه قشر جوان و دانشجویان از بخش های حاکمیتی دارند حمایت و استقلال می کنیم و البته همان طور که رهبر انقلاب نیز روز گذشته در ملاقات با دانشجویان فرمودند، معتقدیم این مطالبه گری ها باید با رعایت موازین اخلاقی و قانونی باشد.
زن و شوهر نزدیکترین افراد به یکدیگر هستند و باید از بودن در کنار یکدیگر آرامش بگیرند. وقتی زن یا شوهری عشق و محبت خود را به طرف مقابل ابراز نمیکند و از کوچکترین کار برای ابراز علاقه (گفتن جمله دوستت دارم) خودداری میکند، طبیعی است که آرامشی هم در زندگیمشترک به سراغشان نخواهد آمد. وقتی زن و شوهری عادت نکردهاند که نکات مثبت زندگی خود را ببینند و مدام به نداشتههایشان فکر میکنند، چطور میتوانند در ادامه زندگی به شادکامی برسند؟
بارها در همین صفحه خانواده و مشاوره، گفته شده که بحثواختلاف نظر بین زوج ها طبیعی است اما وقتی بحث به مشاجرههای مکرر و حتی زد و خورد بینجامد، اصلا عادی نیست و با تکرار دفعات این مسئله میتوان انتظار طلاق را داشت. به چنین زوج هایی توصیه میشود که هرچه زودتر به صورت ریشهای به فکر حل این مشکل باشند.
هیچ انسانی کامل نیست و طبیعتا رفتار هر کسی میتواند گاه برای ما جایی از گلایه داشته باشد. حالا اگر زن و شوهر به جای گاهی شکایت و گله، دایم حالت انتقاد کردن از یکدیگر را داشته باشند آیا میتوان انتظار یک زندگی آرام را داشت؟ مسلما، خیر! انتقاد زیاد از یکدیگر هم میتواند ناامیدی و کدورت همیشگی را بین زوج ها ایجاد کند.
متاسفانه عدهای به افراد غریبه، بیشتر روی خوش و محبت نسبت به همسرشان نشان میدهند. این افراد در برابر افراد نزدیک زندگیشان، بیحوصله و عصبیتر میشوند. حالا اگر این حس و حال را زوج ها به هم داشته باشند، مراتب تنفر و انزجار را خیلی راحت به هم نشان میدهند. در چنین حالتی هم نمیتوان تداوم یک زندگی مشترک موفق را انتظار داشت.
زوج هایی هستند که تمام رفتارهای یکدیگر را رد میکنند و کارهایشان برای هم قابل تایید نیست و این تایید نکردن را برای هم به طور علنی ابراز میکنند. به عبارت دیگر، طرف مقابل را تحقیر میکنند. طرز صحبت کردن همسر، لباس پوشیدن، کارهای بسیار جدی و مهم همدیگر را تحقیر و کوچک میکنند. چنین زوج هایی اعتماد به نفس کافی برای انجام هیچ کاری را ندارند و طبیعتا بالاخره از ادامه این زندگی مشترک، خسته خواهند شد. اگر زن و شوهری همدیگر را تایید نکنند و تحقیر جایگزین تایید شود، نمیتوان انتظار داشت که زندگی به شکوفایی برسد. یکی از مهمترین و قوی ترینعوامل پیشبینی کننده طلاق همین تحقیرهای دایم زوج ها در روابطشان است.
صحبت کردن با زبان بخش کوچکی از سیستم رساندن پیام ما به طرف مقابل است. ما بیشتر با زبان بدن، پیامهای خودمان را به دیگری میرسانیم. حالا اگر این زبان منفی باشد، نمیتوان انتظار یک رابطه خوب را بین زوج ها داشت. استفاده نابه جا از حرکت دست، نگاه نکردن به چشم طرفمقابل در زمان ابراز علاقه و صحبت کردن و… از اشتباهات بعضی زن و شوهرها در استفاده از زبان بدن است.
وقتی زن یا شوهری مسئولیت کارها و رفتارهای خود را نمیپذیرد، دایم حس میکند که به او حمله شده است و حالت دفاعی به خود میگیرد، متاسفانه در مسیر طلاق گام برمیدارد. این رفتار از خطرناکترین حالتهایی است که در زندگی زن و شوهر ایجاد میشود و باید هرچه زودتر به فکر مدیریت آن افتاد.
فرد سکوتکننده برای رفع مشکلات زندگی خود نه چیزی میگوید و نه کاری میکند. او معتقد است که چیزی نباید گفت تا اوضاع خرابتر نشود و فقط باید ساکت ماند و نظاره کرد. در چنین شرایطی که بیفعالیتی و سکوت موج میزند، نمیتوان انتظار یک زندگی مشترک موفق را داشت و فقط فاصله عمیق عاطفی بین زوج ها ایجاد خواهد شد