در ارتباط با حق ملاقات با کودک، در وجود این حق برای پدر یا مادری که پس از طلاق، حضانت به او واگذار نشده تردیدی وجود ندارد و ماده 29 قانون حمایت خانواده مصوب سال 91 و سایر مواد قانونی مرتبط از جمله ماده 1174 قانون مدنی، این حق را برای والدین شناسایی میکنند؛ لکن ماده 29 قانون مذکور علاوه بر والدین، بستگان طفل را نیز در ملاقات با او ذیحق اعلام کرده است. با توجه به قرارگیری این ماده در فصل طلاق، این سوال مطرح میشود که آیا بستگان تنها در فرض طلاق والدین، حق ملاقات با طفل را دارند یا آنکه به غیر از این فرض، یعنی در صورتیکه والدین طفل صرفا جدا از یکدیگر زندگی میکنند یا آنکه اصلا طفل در خانواده و تحت حضانت والدین باشد هم، اقربا حق ملاقات با طفل را دارند. این مقاله برای پاسخ به این سوال، با روش کتابخانهای در پی اثبات این فرضیه است که حق ملاقات بستگان که عبارتند از اقربای نسبی طفل، مقید به فوت یا غیبت پدر یا مادر طفل بوده و به صورت مطلق و مستقل نیست مگر اینکه مطابق ماده 29 قانون مذکور بهطور استثنایی، وابستگی و مصلحت طفل، اقتضای ملاقات او را با اقربای خود داشته باشد.
نظر دستگاه قضا بر این است که آییننامه فعلی وکالت پاسخگوی نیازمندیهای امروز نیست و این آییننامه حتما باید متناسب با شرایط روز مورد بازبینی و بازنگری قرار گیرد و در این حوزه بارها گفتیم از نظرات حقوقدان و وکلا و به ویژه کانون های وکلا استقبال میکنیم و با حفظ استقلال آنها حتما این گام در آینده برداشته می شود.
اسماعیلی همچنین در پاسخ به سوال دیگری درباره نوسامات قیمت سکه افزود: متاسفانه بار اول نیست که نوسانات قیمت سکه اتفاق می افتد و در هر مرحله سعی کردیم وظایف درون و بیرون قوهای خود را انجام دهیم. در مرحله اول اعلام کردیم که در تقسط مهریه بانوان، میزان تعداد سکه هایی که برای پیش پرداخت و تقسیط در نظر گرفته شده، نیازمند تعدیل است. هم در دوره های گذشته این کار انجام شده و هم در دوره جاری انجام می شود.
وی اضافه کرد: به طور طبیعی متولی این حوزه بانک مرکزی است. ما به عنوان قوه قضائیه بخشی به عنوان مطالبه گری و بخشی به عنوان وظایف نظارتی و بخشی نیز به عنوان همکاری، آماده کمک هستیم. آنجایی که نیاز بوده وارد میدان شدیم و اخلالکران را محاکمه کردیم، آنجایی که نیاز بوده به کمک تعزیرات رفتیم، آنجایی هم که نیاز بوده سازمان بازرسی ورود کرده و مطالبه گری ها را انجام داده است.
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سوال دیگری درباره تاکیدات رئیس قوه قضائیه برای حمایت از سوتزنان فساد اظهار کرد: بارها اعلام کردیم که از آمران به معروف و ناهیان از منکر و از گزارش دهندگان فساد به دستگاه قضایی هم تقدیم و تشکر می کنیم و هم حمایت. از مطالبه گری هایی که اقشار مختلف جامعه به ویژه قشر جوان و دانشجویان از بخش های حاکمیتی دارند حمایت و استقلال می کنیم و البته همان طور که رهبر انقلاب نیز روز گذشته در ملاقات با دانشجویان فرمودند، معتقدیم این مطالبه گری ها باید با رعایت موازین اخلاقی و قانونی باشد.
زن و شوهر نزدیکترین افراد به یکدیگر هستند و باید از بودن در کنار یکدیگر آرامش بگیرند. وقتی زن یا شوهری عشق و محبت خود را به طرف مقابل ابراز نمیکند و از کوچکترین کار برای ابراز علاقه (گفتن جمله دوستت دارم) خودداری میکند، طبیعی است که آرامشی هم در زندگیمشترک به سراغشان نخواهد آمد. وقتی زن و شوهری عادت نکردهاند که نکات مثبت زندگی خود را ببینند و مدام به نداشتههایشان فکر میکنند، چطور میتوانند در ادامه زندگی به شادکامی برسند؟
بارها در همین صفحه خانواده و مشاوره، گفته شده که بحثواختلاف نظر بین زوج ها طبیعی است اما وقتی بحث به مشاجرههای مکرر و حتی زد و خورد بینجامد، اصلا عادی نیست و با تکرار دفعات این مسئله میتوان انتظار طلاق را داشت. به چنین زوج هایی توصیه میشود که هرچه زودتر به صورت ریشهای به فکر حل این مشکل باشند.
هیچ انسانی کامل نیست و طبیعتا رفتار هر کسی میتواند گاه برای ما جایی از گلایه داشته باشد. حالا اگر زن و شوهر به جای گاهی شکایت و گله، دایم حالت انتقاد کردن از یکدیگر را داشته باشند آیا میتوان انتظار یک زندگی آرام را داشت؟ مسلما، خیر! انتقاد زیاد از یکدیگر هم میتواند ناامیدی و کدورت همیشگی را بین زوج ها ایجاد کند.
متاسفانه عدهای به افراد غریبه، بیشتر روی خوش و محبت نسبت به همسرشان نشان میدهند. این افراد در برابر افراد نزدیک زندگیشان، بیحوصله و عصبیتر میشوند. حالا اگر این حس و حال را زوج ها به هم داشته باشند، مراتب تنفر و انزجار را خیلی راحت به هم نشان میدهند. در چنین حالتی هم نمیتوان تداوم یک زندگی مشترک موفق را انتظار داشت.
زوج هایی هستند که تمام رفتارهای یکدیگر را رد میکنند و کارهایشان برای هم قابل تایید نیست و این تایید نکردن را برای هم به طور علنی ابراز میکنند. به عبارت دیگر، طرف مقابل را تحقیر میکنند. طرز صحبت کردن همسر، لباس پوشیدن، کارهای بسیار جدی و مهم همدیگر را تحقیر و کوچک میکنند. چنین زوج هایی اعتماد به نفس کافی برای انجام هیچ کاری را ندارند و طبیعتا بالاخره از ادامه این زندگی مشترک، خسته خواهند شد. اگر زن و شوهری همدیگر را تایید نکنند و تحقیر جایگزین تایید شود، نمیتوان انتظار داشت که زندگی به شکوفایی برسد. یکی از مهمترین و قوی ترینعوامل پیشبینی کننده طلاق همین تحقیرهای دایم زوج ها در روابطشان است.
صحبت کردن با زبان بخش کوچکی از سیستم رساندن پیام ما به طرف مقابل است. ما بیشتر با زبان بدن، پیامهای خودمان را به دیگری میرسانیم. حالا اگر این زبان منفی باشد، نمیتوان انتظار یک رابطه خوب را بین زوج ها داشت. استفاده نابه جا از حرکت دست، نگاه نکردن به چشم طرفمقابل در زمان ابراز علاقه و صحبت کردن و… از اشتباهات بعضی زن و شوهرها در استفاده از زبان بدن است.
وقتی زن یا شوهری مسئولیت کارها و رفتارهای خود را نمیپذیرد، دایم حس میکند که به او حمله شده است و حالت دفاعی به خود میگیرد، متاسفانه در مسیر طلاق گام برمیدارد. این رفتار از خطرناکترین حالتهایی است که در زندگی زن و شوهر ایجاد میشود و باید هرچه زودتر به فکر مدیریت آن افتاد.
فرد سکوتکننده برای رفع مشکلات زندگی خود نه چیزی میگوید و نه کاری میکند. او معتقد است که چیزی نباید گفت تا اوضاع خرابتر نشود و فقط باید ساکت ماند و نظاره کرد. در چنین شرایطی که بیفعالیتی و سکوت موج میزند، نمیتوان انتظار یک زندگی مشترک موفق را داشت و فقط فاصله عمیق عاطفی بین زوج ها ایجاد خواهد شد
زمانی که پدر و مادر با یکدیگر زندگی میکنند نگهداری بر عهدهی هر دوی آنها است. اما وقتی که پدر و مادر جدا از یکدیگر زندگی میکنند، نگهداری از فرزندان تا ۷ سالگی با مادر و بعد از آن با پدر است. چه این فرزندان دختر باشند یا پسر.
حضانت مخصوص کودکان است و با رسیدن به سن بلوغ یعنی در پسران ۱۵ سال تمام قمری و در دختران ۹ سال تمام قمری، پایان مییابد و بعد از این سن، خود کودک حق دارد انتخاب کند که با پدرش زندگی کند یا با مادرش؛ که در هر صورت تأمین مخارج زندگی با پدر خواهد بود. چرا که نفقه کودکان به عهده پدر است و چه این پدر حضانت را به عهده داشته باشد یا این که حضانت بر عهده مادر باشد، موظف به پرداخت نفقه است. نفقه شامل مسکن، خوراک، پوشاک و نیازهای درمانی برای کودک است. در صورت خودداری از پرداخت نفقه در صورتی که توانایی پرداخت را داشته باشد، این عمل او، جرم بوده و در صورت شکایت حسب رای دادگاه، به حبس از بیش از شش ماه تا دو سال محکوم میشود.
بعد از هفت سالگی اگر در این خصوص اختلافی بین والدین به وجود بیاید، دادگاه با رعایت مصلحت کودک تعیین میکند که چه کسی حضانت او را بر عهده بگیرد. حتی در جایی هم که یکی از والدین صلاحیت نگهداری از طفل را نداشته باشد مثلا به علت بیماری یا اعتیاد یا مشکلات روانی و… باز هم دادگاه تعیین میکند که حضانت را چه کسی به عهده بگیرد و امکان تغییر صاحب حق حضانت از سوی دادگاه وجود دارد.
حالا سوالی که ممکن است در اینجا پیش بیاید این است که اگر پدر و مادر کودک از هم جدا شده باشند و حضانت کودک با یکی از آنها باشد آیا طرف دیگر، حق ملاقات با کودک را دارد یا خیر؟
پاسخ این است که در صورتی که به علت طلاق یا به هر علت دیگر پدر و مادر کودک در یک منزل سکونت نداشته باشند، هر یک از والدینی که طفل تحتحضانت او نیست، حق ملاقات و دیدار با طفل خود را دارد و والدین کودک میتوانند در مورد زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوط به آن با یکدیگر توافق کنند. در صورتی که میان آنها اختلاف وجود داشته باشد، دادگاه خانواده، تکلیف این موارد را معیّن میکند؛ بنابراین هر یک از والدین حق دارند که در فاصلهی زمانی معین، با کودک خود ملاقات کنند. معمولاً دادگاهها با توجه به سن طفل و وابستگیهای عاطفی، ساعات یا یک روز یا دو روز از آخر هفته را به این کار اختصاص میدهند و گفته میشود ملاقات بیش از این با شخصی که حضانت را به عهده ندارد، صحیح نیست چرا که باعث اختلال در حضانت و دوگانگی در تربیت کودک میشود.
اما نمیتوان به طور کلی پدر یا مادری را که حضانت به عهده او نیست، از ملاقات با فرزندش منع کرد چرا که این کار برخلاف قانون است. با این حال اگر ملاقات با پدر یا مادری که حضانت به عهده او نیست واقعاً برای کودک خطرناک باشد و موجب وارد شدن ضرر به او شود، دادگاه میتواند فواصلی را که برای ملاقات تعیین میکند، طولانیتر باشد و مثلاً به جای هفتهای یک بار، ماهی یک بار یا هر چند ماه یک بار تعیین کند یا ملاقات با حضور اشخاص دیگری انجام بگیرد.
البته زمانی که ملاقات با کودک، موجب ترس از به خطر افتادن جان او شود، و یا اینکه پدر یا مادر حالت خطرناک روانی داشته باشند، برای جلوگیری از صدمه به فرزند، میتوان با حکم دادگاه مانع از دیدار یکی از والدین که دچار چنین مشکلی هستند، با فرزندشان شد. همچنین اگر طفل مایل به ملاقات با یکی از والدین خود نباشد، اجرای احکام با دستور دادگاه اعمال حق ملاقات طفل را به تاخیر میاندازد تا با مشاوره خانواده شرایط روحی لازم برای طفل جهت ملاقات حاصل گردد.
به هم زدن نامزدی کلاهبرداری نیست
نکته بسیار مهم دیگر این است که نمی توان گفت دادن وعده ازدواج و دریافت هدایا یا اموال از طرف مقابل در دوره نامزدی، قطعا دلیلی بر «کلاهبرداری» و توسل به روش متقلبانه و فریب دادن طرف مقابل برای بردن اموال اوست. فرض بگیرید دو شخص با یکدیگر نامزد می شوند (وعده ازدواج می دهند) و یکی از این دو-فرق نمی کند زن یا مرد- به هر دلیل و بهانه ای از طرف مقابل به عنوان هدیه یا قرض یا حتی سرمایه گذاری در آینده، پولی دریافت کند و پس از آن، اعلام کند حاضر به ازدواج به طرف دیگر نیست. نمی توان قطعا گفت که این فرد کلاهبردار یا سارق یا فریب دهنده است. ممکن است به هزار و یک دلیل منطقی یا حتی غیرمنطقی و بهانه، کسی که نامزد کرده، نخواهند ازدواج کند. در این صورت هیچکس نمی تواند او را قانونا و شرعا ملزم به ازدواج کند. ولی نکته اصلی این است که طبیعتا باید برخی از اموال و هدایایی که دریافت کرده است در صورت درخواست طرفی که هدیه داده، به او پس بدهد. این که شرایط این هدایا و پس دادن آنها چیست، بحث مفصلی است که در دانستنی حقوقی دیگری به تفصیل بیان خواهد شد ولی نکته اصلی اینجاست که حتی در صورتی که هدایا یا اموال قرض گرفته را به هر دلیل منطقی یا غیرمنطقی و بهانه پس ندهد، باز هم دلیلی بر کلاهبردار و سارق بودن این فرد نیست.
پس چه زمانی می توان گفت طرف مقابل، با برقراری نامزدی و وعده ازدواج، واقعا کلاهبرداری کرده است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت در صورتی که دادگاه با مطالعه و بررسی همه دلایل و مدارک قانع شود این شخص با هدف و نیت کلاهبرداری و بردن مال دیگری، دست به مانور متقلبانه از قبیل صحنه سازی مثلا دارا بودن اموال یا موقعیت خاص، یا تحصیلات یا حتی هویت، اقدام به فریب آگاهانه طرف مقابل کرده و در نهایت، اموال او را به بهانه هدیه و سرمایه گذاری و قرض و امثال آن به یغما برده است، مرجع قضایی اقدام به پیگرد قانونی این فرد خواهد کرد. نمونه این قبیل مسایل را در صفحات حوادث رسانه ها بسیار می خوانیم که مثلا آقایی با صحنه سازی این که دارای اموال و املاکی است و پسر فلان شخصیت است سراغ خانمهای پولدار می رفته و با وجودی که ازدواج سابق خود را مخفی کرده، با برگزاری مراسم نامزدی، وعده ازدواج داده و در نهایت، دست به بردن اموال طرف مقابل زده است. یا برخی مجرمان زن که با وعده ازدواج و نامزدی، اقدام به بردن اموال آقایان می کنند و حتی این کار را پیشه خود قرار داده اند.
نکته پایانی هم این است که در صورتی که با مسایلی از این دست برخورد کردید پیش از آنکه اقدام به طرح شکایت یا دعوا در مرجع قضایی کنید، بهترین کار آن است که با یک فرد آگاه مانند وکیل یا مشاور خانواده مشورت کرده و از راهنمایی های حقوقی او بهره مند شوید.